زندگی رویایی

ساخت وبلاگ
_ جبران میکنم + من هیچ توقعی ازت ندارم  دلم فقط یه چیز میخواد _ چی میخواد؟ + ******** _ الهام نزن از این حرفا ******** ********   خورد شدم مثل دفعات قبل اما .... منه لعنتی نمیتونم فراموش کنم و بیخیال بشم تو مترو عین ابر بهاری شروع به باریدن کردم بی تفاوت به نگاه متعجب بقیه بی صدا زل زدم به اون سه جمله و اشک ریختم آخ خدااا قلبم تیر میکشه زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 243 تاريخ : شنبه 22 آبان 1395 ساعت: 23:08

اوووووووووم نمیخواماز چیزایبد بنویسم بابا خیر سرم میخوام فردا روزی برگردم به گذشته ام !  بیام فقط از چیزای تلخ بخونم ؟ دیروز با خرسی جون خیلی خوش گذشت هرچی بگم کمه از ولیعصر پیش به سوی امام خمینی و بعدشم حسن آباد و پارک شهر و بازار موبایل و دوباره برگشت به سمت ولیعصر و انقلاب و نواب و استاد معین و شادمان باورت میشه همه رو پیاده رفتیم و قدم زدیم ؟ عااااااالی بود  از ساعت 12 تا 5  امروز یه روز پر مشغله ای هست برام کای کار دارم ساعت شده 4  من از جام جم نخوردم یه دقیقه فاز میگرفتم پاشم دوباره بی حس میفتادم تناقض درونم به شدت آشکار بود الانم اومدم چنتا اسکیرین از گفت و گوم با برکه رو بزارم چون موضوعش برام مهم شده نمیخوام یه تعداد دیگه به برکه اضافه بشن و متوجه بشن قسمت سوم ومپایرم الان زدم برای دانلود چند دقیقه ای طئل میکشه که مصادف میشه با اتمام نوشته ام همه چی رو به راهه همه چی میزونه منم خوبم فردا شنبه س  الهام الهااااام الهاااااااااام الهااااااااااااااام نزار فردایی که شروع هفته ات میشه مثل شروع هفته پیشت بشه یخورده بیشتر مراقب خودت باش یخورده بیشتر دل به کار بده یخورده حوصله ات رو جمع زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 183 تاريخ : شنبه 22 آبان 1395 ساعت: 23:08

مگه نباید برای قسمت آرایشی و بهداشتی این داروخونه ها خانوم بزارن چرا این داروخونه نداشت پس تو ظاهر نشون ندادم ولی منکه از  آب شدم خیلی ریلکس و آروم گفتم یه بسته پد مشبک متعجب گفت مشبک؟ منظورش این بود مشبک چیه  گفتم پد بهداشتی مشبک  دوباره گنگ نگاه کرد  نميدونم فهمید چی میخوام و داشت اذیت میکرد یا واقعا نمیگرفت!  کلافه گفتم  نوار مشبک    من خجالتی نیستم ولی چیزی به اسم جنبه تو کشور ما صفره وگرنه این یه مسئله عادی هستش اینا بی جنبه بازی در میارن  زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : واقعا که به انگلیسی,واقعا که حق داری بخندی,واقعا که,واقعا که خوب جهانی,واقعا که خوب جهانیه حامد زمانی, نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 183 تاريخ : شنبه 22 آبان 1395 ساعت: 23:08

من گوه بخورم دیگه به تو حرفی بزنم گوه بخورم به تو مشکلم و بگم گوه بخورم ازت کمک بخوام کی گفته هیچکس مثل خانواده آدم نمیشه ؟ کی گفته خانواده حامی آدمه ؟ کی گفته خانواده به فکر آدمه ؟  کی گفته ؟ هرکی گفته خودم میزنم تو دهنش تا دیگه نگه دایی یه حرف خوب زد گفت گاهی وقتا یسری چیزا رو میکوبن تو سرت که حاضری با پتک بزنن تو سرت ،‌سرت بترکه اما اون چیزو نکوبن تو سرت الان از اون وقتاس  از اون وقتاس که حاضرم با پتک بزنه تو سرم اما حرفی که خودم بهش گفتم و نکوبه سرم    درد داره این گریه الانم درد داره بغض و هق هق الانم درد داره این روزای لعنتی درد داره بخاطر همین خسته ام بخاطر همین بیزار شدم از زندگی  این فشاری که رومه دیگه منو از پا درآورده  متنفرم متنفرم ازت زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : حرفام درد داره, نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 221 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 10:36

فقط میتونم همین و بگم 

ذاتت خرابه 

دست خودت نیست 

جنست خرابه 

زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 174 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 10:36

هرکسی با یه جایی خو میگیره  من با تختم خیلی خو گرفتم  از خیلی هم خیلی بیشتر میشه گفت  الان میخوام بخوابم چون مغزم داره سوت میکشه  اما یه چیز از صبح داره اذیتم میکنه  باید این و بنویسم تا بتونم آروم بخوابم  عمیق تر بخوام فکر کنم از یکشنبه شب داره یه چیزی اذیتم میکنه  شبی که مانتو مقنعه خودشو اتو کرد ولی مقنعه من چروک شده موند  گفتم اتو بزن و نزد  بغل دستش بود و اتو نزد  من دم نزدم  خودم اتوش کردم  دو شنبه های منو میدونی  از اون روزاس که 4صبح پامیشم برم یونی و 10 شب میرسم خونه  10شب واقعا چیزی از من نمیمونه  دیشب تا رسیدم افتادم تو تخت  هرچی بابا گفت بیا شام بخور گفتم خسته ام  آخر خودش اومد یه مشت و مال حسابی مهمونم کرد و برد بهم شام داد  با این حال خسته ام کارای امروز مدرسه مامان و انجام دادم بعدش خوابیدم  صبح حاضر میشدم ساعت 6 بود و دیدم شده بود  قرار بود تا یه مسیری بابا منو ببره  بابا به مامانم گفت دفترچه بیمه الهام و بده بعد از ظهر ببرم پیش دکترش  مامان گفت تو کمد هستش بگو خودش برداره  بابا دید من عجله ای دارم حاضر میشم  به مامان گفت پاشو خودت بده الهام وقتش تلف نشه بره اونو از کمد زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 187 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 10:35

یه خواب به نسبت طولانی خیلی تونست کمک کنه تا آروم بشم میدونی  الان دریای درونیم طوفانی هستش همه اش در تلاطم به سر میبرم هی میرم بالا و پایین چند روز پیشمو که دیدی ؟ چقدر نالیدم که خسته ام و انگیزه ندارم و نمیخوام ادامه بدم و ...... اووووووف کوهی از موج منفی بودم ولی یه فکر قدیمه و کهنه رو دوباره انداختم توی افکارم میخوام کنار آی تی یه رشته دیگه هم بخونم اول تو فکرم هنر یا زبان بود دفترچه رو نگاه کردم من هیچ کدوم از دروس هنر و نخوندم پس تنها انتخاب من زبان میشه که یعنی رشته های زبان و ادبیات انگلیسی و مترجمی زبان میشه دفترچه انتخاب رشته زبان و گرفتم با توجه به ظرفیت های ارائه شده و موقعیت های بنده این لیست زیر بدست اومد دانشگاه الزهرا - 25 نفر (زبان و ادبیان انگلیسی ) دانشگاه تهران - 20 نفر (زبان و ادبیان انگلیسی ) دانشگاه خوارزمی - 25 نفر (زبان و ادبیان انگلیسی ) دانشگاه شهید بهشتی - 30 نفر (زبان و ادبیان انگلیسی ) دانشگاه علامه طباطبایی - 25 نفر (زبان و ادبیان انگلیسی ) 30 نفر ( مترجمی زبان )  دانشگاه بین المللی امام خمینی - 40 نفر ( مترجمی زبان ) * گزینه آخری 50 -50 هستش شک دارم برم زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 166 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 10:35

صبح دانشگاه نرفتم به خرسی قول داده بودم یه مقداری براش واریز کنم و قرار بود از سپرده بردارم بدی بانک مهر اقتصاد اینه که برای سپرده هاش کارت شتاب نمیده پارسال سپرده باز کردم اونجا  بیخیال سود بیشتر شدم و با خودم گفتم توی بانک دیگه ای سپرده باز میکنم به جاش کارت شتاب میگیرم که راحت بتونم واریز و انتقال داشته باشم بانک عزیز لطف کرد کل پول و نقدی بهم داد ! منم موندم چکار کنم خب پول کمی نبود و نمیشد با اون همه پول راس راس تو خیابون راه برم مخصوصا سرقت هایی که از دوستان و آشناهامون دیده بودم و چشمم ترسیده بود روبه روی بانک مهر اقتصاد بانک مسکن بود تو مسکن حساب پس انداز داشتم با این حال دوباره رفتم اونجا سپرده ممتاز باز کردم میشد مدت دار بزارم سپرده آتیه طلاییش خوب بود یک ساله هم بود اما خب گفتم پولم دستم باشه بهتره خلاصه کارای اولیه انجام شد  خانومه یه فیش بهم داد گفت برو باجه 6 کارت و بگیر  رفتم باجه 6 گفت برو یکشنبه یا دوشنبه بیا ! اصلا حوصله این چیزا رو دیگه ندارم من از 8 و نیم توی این بانکا بودم و ساعت 11 رو نشون میداد گفتم جناب من اینقدر سرم شلوغه که اصلا نمیرسم ! آقاهه برگشت گفت آخه تو زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : سکوت زیباست,سکوت چه زیباست,سکوت چه زیباست وقتی,سکوت شب زیباست, نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 202 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 10:34

نمیگم امروز، فردا یا پس فردا  ولی توی این یک سال اینده حتما این کار و میکنم  یه روزی که باید برم یونی قید درس و میزنم  میفتم تو جاده ساوه  وقتی یک ساعت و نیم راه رو با 140 تا سرعت رفتم و رسیدم به عوارضی ساوه  میزنم کنار  گوشی و برميداردم و شماره اش رو میگیرم  بعد از سلام علیک میپرسم کجاس  یا خونه یا مغازه یا یونی  میگم دارم میام ببینمت عوارضی ساوه ام یه ساعت و نیم دیگه اونجام  جز خونه عزیز هیچ جای اونجا رو بلد نیستم پس سر خيابون منتظرم تا بیای  نميدونم جوابش چیه  ولی یه روز برای دیدنش میکوبم و میرم  اون روز یه دل سیر میخوام بشینم و ببینمش  به اندازه دلتنگی این 6 سال  و امروز بیشتر از هر روز دیگه دلتنگشم  اشک های بی دلیل الانم ناشی از دلتنگی  زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : یه روز میرم,یه روز میام به جستجو,یه روز میام به جستجوت,یه روز میرسه,یه روز میام به جستجو منصور,یه روز میرسه فاتح نورایی,یه روزازپیش تومیرم که هوا بارونیه,یه روز از پیش تو میرم,یه روز میشه منم میرم,یه روز از پیشت میرم, نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 191 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 10:33

تو عمرم به این سرعت آماده نشده بودم برم بیرون  ساعت 6 بود با مامان  بحثمون شد  سر شرکتی که ازش اینترنت گرفتیم  به ثانیه نکشید پریدم اتاق شلوار جین مشکی تنم بود نیاز نبود عوض کنم  یه مانتو مشکی سریع تنم کردم مقنعه سورمه ای سرم کردم کیف مشکی برداشتم گوشی و کیف مدارکم و هنزفری انداختم توش دست آخر یه رژ رنگ لب زدم و از اتاق پریدم بیرون  حاضرم قسم بخورم 3دقیقه هم نشد  جلو در برای سرعت بخشیدن کتونی زیپ دار مشکی هم برداشتم  داشتم از در ميرفتم بیرون مامان دید  بیچاره هنگ کرد خخخ  یهو گفت کجاااا  تو دلم گفتم هرجا جز اینجا  اما خب نميشد بلند بگم، گفتم سیم شارژر کنده شد میرم بخرم  زمان مخالفت ندادم و در و بستم  بی هدف تر از همیشه شروع کردم قدم زدن  موزیک تنها چیزی بود که آرومم میکرد یه خیابون خلوت و تاریک برای قدم زدن انتخاب کردم  هوا سرد بود و منم لباس گرم تنم نبود  با این حال هییییچ تمایلی برای برگشت نداشتم  ساعت 9 مجبور بودم برگردم یه ماشین گرفتم و برگشتم  مستقیم اتاق و خواب  جالبه مامان اومده پیشم ميگه چی کم داری؟! چی کم داری که اینقدر لج میکنی؟! چی کم گذاشتیم برات؟! چی میخوای که نداری؟! بگو زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 182 تاريخ : چهارشنبه 19 آبان 1395 ساعت: 10:32

تخلیه ذهن برای آروم شدن بود و بس !

زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 197 تاريخ : يکشنبه 9 آبان 1395 ساعت: 3:45

سه شنبه با " ن . ز " و "‌ ح . ر " رفتیم انقلاب و یسری کتاب خریدیم برای " ن . ز " روپوش گرفتیم  توی کارگاه ساختمون سازیشون میخواست دلم برای جفتشون تنگ شده بود  کافه ایما رفتیم یه جای دنج بود منکه خیلی خوشم اومد از اون کافه بیشتر کافه های انقلاب رفتم اما اینو تاحالا ندیده بودم آخه طبقه سوم بود     تو انقلاب یسری دست فروش هستش یکیشون دستبند و پلاک زنجیر و زیور آلات میفروشه من زیاد خرید کردم ازش اون روز با بچه ها انقلاب بودیم بردمشون سمت بساط آقاهه خودم قرمز  رو انتخاب کردم  " ن . ز " هم آبی  رو انتخاب کرد          وقتی داشتم حساب میکردم آقاهه گفت تبریک میگم گفتم باب زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : کافه های بهارستان,کافه های بهشهر,کافه های بهشتی,بهترین کافه های جهان,کافه های خیابان بهشتی,بهترین کافه های تهران,بهترین کافه های شیراز,بهترین کافه های غرب تهران,بهترین کافه های کرج,بهترین کافه های اصفهان, نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 197 تاريخ : يکشنبه 9 آبان 1395 ساعت: 3:45

 

این چهارمین آدمی بود که میاد میگه فلانی ام 

میگم نمیشناسم میگه تو گپ من بودی !

خوبه حالا من خودم ممطمئنم و میدونم تو گپی نیستم

مد جدیده ؟

زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 185 تاريخ : يکشنبه 9 آبان 1395 ساعت: 3:45

جزوه معدود دفعات هستش که 7 شب میخوابم و 7 صبح پامیشم صبح از خواب پاشدم یه لبخند خاصی توی صورتم بود الانم که دارم حرکت میکنم یه بغض خاصی تو گلومه این آهنگا ما رو پیر میکنه نمیدونم چرا جمع بستم ! منظورم منه نوعی بود هیچ وقت نمیتونم این موزیک لعنتی رو از زندگیم حذف کنم   ژینا گل من،گل خوشگل من به عشقت اسیرم،بی تو من می میرم با تو پروانه می شم،با تو افسانه می شم اگه باشی کنارم،به شکوه بهارم   چقدر باهاش خاطره داری ؟ یه دنیا ! با همه آهنگاش خاطره دارم مخصوصا با آهنگ حس خوبی شادمهر    حس خوبیه ببینی یه نفر همه رو به خاطر تو پس زده واسه ی رسوندن خودش به تو همه ی راه زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : تا بوده همین بوده,تا بوده همين بوده,تا بوده همین بوده نگاهی به نگاهی,تا بوده همین بوده از کاسه,تا بوده همین بوده از کاسه هم خوردیم,تلاش های بیهوده تا بوده همین بوده,شعر تا بوده همین بوده,هراسهای بیهوده تا بوده همین بوده,دانلود مداحی تا بوده همین بوده,دانلود آهنگ تا بوده همین بوده از حمیرا, نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 211 تاريخ : چهارشنبه 5 آبان 1395 ساعت: 0:00

نشستم پشت میز و در شرف خاموش کردن سیستم بودم و نگاهم به کتاب معادلات روی میز بود یهو یادم اومد امروز 22 اکتبر هستش قسمت اول ومپایر باید اومده باشه زودی یه سرچ زدم و دانلود کردم تقریبا 10 دقیقا طول کشید دانلودش  توی این مدت نگاهم بین کتاب و عکس این سریال که جلوم باز بود میچرخید     در آخر نتونستم از فیلم بگذرم و تماشا کردم خخخ با اینکه عشق عدس پلو هستم ولی اصلا امشب میلم نمیبرد از فریزر برنج خالی در آوردم با کنسرو ماهی و ماست میل کردم اووووم که چقدر چسبید  زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : i ching,طهورا,i vhi h g,i choose you,i ching online, نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 240 تاريخ : سه شنبه 4 آبان 1395 ساعت: 23:59

به قدری امروز با بچه ها خندیدیم که حد نداره اصلا باورم نشد ساعت 12 هستش خدا بخواد دیگه اینسری واقعنی میخوام بیام بیرون هفته پیش سه شنبه آقای " ی " یه حرفی زد بهم برخورد و منم در جواب یه حرکتی کدم که صد برابر از کار خودش بدتر بود از خودم تعریف نمیکنم که بگم کارم درست بود نه خیلی هم اشتباه بود خودت منو میشناسی میدونی بی جنبه نیستم و تازه فوق العاده شوخ هم هستم هفته پیش 2 و نیم بود و من مونده بودم تا پرونده ای که زیر دستم بود و تمومکنم بعد برم تقریبا 2 برگه اش مونده بود تا ثبت کنم آقای " ی " اومد اتاق فقط منو ندا مونده بودیم گفت بچه ها دیگه بازی بسته جمع کنید برید زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : آخرین روز ماه رمضان,آخرین روز نمایشگاه کتاب,آخرین روز نمایشگاه کتاب تهران,آخرین روز مدرسه,آخرین روز دنیا,آخرین روز پاییز,آخرین روزهای زمستان,آخرین روز ماه,آخرین روز جشنواره فیلم فجر,آخرین روز رمضان, نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 205 تاريخ : سه شنبه 4 آبان 1395 ساعت: 23:59

ساعت 10 : 6 شده بابا اومد  این کیک خوشمز رو گرفته بود       شک نکن وقتی داشته انتخاب میکرده فقط به عسل فکر کرده چون ماها که سنمون بالاس و در بند باب اسفنجی نیستیم قبلنا کیک میگیرفت فانتزی بود اولین بار بود کارتونی گرفته بود خخخ همه اینا یه طرف اولین کیک تولد عسل یه طرف منه بیچاره هم سفارش داده بودم فقط ببین چی سفارش دادم و چی تحویل گرفتم     صبح قبل از شروع مراسم قرار بود برم کیک و تحویل بگیرم اما خب وقت زنگ زدم گفت آماده نیست ساعت 3 رفتم بگیرم هنگ کردم کیک و گذاشتم رو پیشخوانش گفتم جناب من اینو نمیخوام چیزی که من سفارش دادم  این نیست یخچالی که کیک هاش و گذا زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 166 تاريخ : سه شنبه 4 آبان 1395 ساعت: 23:59

رسیدم خونه  یه سلام خالی  مستقیم تو اتاق  کیف و چادر و مقنعه رو انتداختم رو صندلی  در اتاق و بستم  کلیبس موهامو باز کردم افتادم تو تخت  حتی جون ندارم لباسام و عوض کنم لباس خواب بپوشم  اصلا لباس خواب به جهنم این جین و از پام در بیارم  فقط شبخیر  خیلی وقته کامنتا رو نگاه نکردم  نميدونم چرا هر روز این همه به تعدادش اضافه میشه  باشه سر فرصت  شبخیر    زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 185 تاريخ : سه شنبه 4 آبان 1395 ساعت: 23:59

امروز 

یه روز فوق العاده بود 

یه تشکر ویژه به دوستانم بدهکارم 

 

زندگی رویایی...
ما را در سایت زندگی رویایی دنبال می کنید

برچسب : دوستای عزیزم,دوستای عزیز, نویسنده : dzendegi-royayi7 بازدید : 178 تاريخ : سه شنبه 4 آبان 1395 ساعت: 23:59